تربیت فرزند
یکی از موضوعات مهم در مباحث خانواده، مسئله تربیت فرزند است. تربیت فرزند از جهات مختلف مورد توجه است و آثار و فوایدی به همراه دارد. در این مقاله آثار تربیت فرزند را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار میدهیم. آثار فردی، خانوادگی، اجتماعی، معنوی و در رابطه با طبیعت از جمله آثار تربیت است. عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:
- ضرورت تربیت فرزند
- آثار فردی تربیت
- آثار خانوادگی تربیت
- آثار اجتماعی تربیت
- شکلگیری پیوند عمیق انسان با خدا
- مراقبت از طبیعت و مخلوقات الهی
چکیده
- انسان تربیت یافته در وهلۀ اول خودش احساس آرامش، رشد و تعالی، احساس ارزشمند و مفید بودن، عزت و اعتماد به نفس میکند.
- تربیت فرزند سبب آرامش محیط خانواده میشود و خانواده احساس طیب خاطر، رضایتمندی و آرامش میکند.
- در تربیت باید هماهنگی بین والدین وجود داشته باشد تا اهداف تربیتی محقق شود.
- روح حاکم بر تربیت باید عقل سلیم با پشتوانۀ شرع و سیرۀ بزرگان باشد، نه از روی هوس.
- تربیت باید برپایۀ روشهای اصیل تربیتی باشد، نه بر مبنای تجربۀ فردی.
- افراد تربیتیافته با اخلاق، رفتار و گفتار شایسته سبب ایجاد جامعۀ سالم و مطلوب خواهند شد.
- تربیت خوب فرزندان، سبب اصلاح رفتار و ایجاد یک نوع پیوند عمیق بین انسان و خدا میشود.
- از فواید تربیت شایسته، مراقبت بیشتر از طبیعت و مخلوقات الهی است.
- فواید و آثار تربیت عبارتاند از:
- ارتباط با خدا
- ارتباط با خود
- ارتباط با خانواده
- ارتباط با جامعه
- ارتباط با طبیعت
ضرورت و آثار تربیت فرزند
یکی از موضوعات مهمی که ما باید به آن توجّه جدّی داشته باشیم اصل اهمیت تربیت فرزند است که در اصل ما باید به جای فرزندپروری، لفظ بندهپروری را جایگزین کنیم؛ چون همانطور که میدانیم هدف از خلقت انسان این است که انسانی بنده پرورش دهد و در مسیر بندگی خدا گام بردارد. امّا ضرورت این موضوع چیست؟ شاید این ضرورت چند بُعد داشته باشد که من به تک تک این ابعاد اشاراتی خواهم داشت.
1. آثار فردی تربیت
اوّلین بُعد این است انسانی که تربیت میشود خود احساس آرامش، احساس رشد، احساس تعالی پیدا میکند تا انسانهایی که تربیت نایافته هستند، آن کسانی که در مسیر تربیت قرار نمیگیرند، معمولاً آنها انسانهای ناآرام با تشویش ذهنی هستند، دلمردگی دارند، افسردگی دارند که به تدریج مشکلات روانپریشی پیدا میکنند.
یعنی وقتی ما داریم فرزند خود را تربیت میکنیم، پرورش میدهیم، استعدادهای او را شکوفا میکنیم، در اصل اوّلاً داریم به خود او لطف میکنیم و او را در مسیری قرار میدهیم که از زندگی خود لذّت ببرد، در مسیر زندگی خود احساس ارزشمندی کند، عزّت نفس داشته باشد، به تدریج دارای اعتماد به نفس شود و بتواند یک فرد مفیدی باشد که این احساس مفید بودن، این حس ارزشمندی منجر به آن شادی و نشاط در زندگی شود.
چون میدانید ما در تعریف شادی داریم شادی به معنای احساس رضایتمندی از عملکرد است. وقتی انسان در زندگی خود احساس رضایت دارد، این انسان با نشاط و شادی خواهد بود. پس یک بُعد تربیت که میگوییم باید به آن اهمّیّت داد بُعد فردی است؛ یعنی نسبت به خود فرزند.
برای همین وقتی ما در روایات نگاه میکنیم، میبینیم آن چیزی که اهل بیت (ع) توصیه کردهاند، توجّه به ابعاد مختلف است. مثلاً ما داریم «أَدِّبُوا أَوْلَادَکُمْ» (من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 493، ح 4747) فرزندان خود را مؤدّب بار بیاورید، با ادب تربیت کنید، علّت عمده این است که ما نسبت به فرزند خود مسئولیم. او حقوقی دارد، باید این حق و حقوق متقابل رعایت شود. چطور ما حق فرزند خود را رعایت میکنیم، باید در تربیت او هم به گونهای عمل کنیم که بتواند یک زندگی سرتاسر آرامش داشته باشد و از آن آرامش به یک آسایشی دست پیدا کند.
2ـ آثار خانوادگی تربیت
امّا زاویۀ دوم در تربیت بُعد خانوادگی تربیت است یعنی وقتی ما فرزندی را به خوبی تربیت میکنیم، آن آرامش را برای محیط خانواده هم به ارمغان میآوریم و خانواده هم یک احساس طیب خاطر، احساس رضایتمندی، احساس آرامش میکند.
شما تصوّر کنید در یک خانه و خانوادهای خدایی نکرده یک فرزند معتادی وجود داشته باشد، یک فرزندی وجود داشته باشد که پرخاشگری میکند و پرخاشگریهای او چه در محیط خانواده و چه در محیط اجتماع آسیبرسان باشد؛ حالا شما حال و روز پدر و مادر او را ببینید که چگونه است. یعنی وقتی ما فرزند خود را تربیت میکنیم، به این دلیل اهمّیّت دارد که در حق خود هم لطف میکنیم، یعنی برای خود داریم آرامشی را رقم میزنیم، داریم برای خود یک زندگی سر تا سر رضایتمندی را رقم میزنیم. پس این هم بُعد دوم اهمّیّت این موضوع میشود.
پس اوّلین نکته این است وقتی فرزندی تربیت میشود، در اصل داریم به خود او یک لطفی میکنیم و او را در یک مسیری قرار میدهیم که إنشاءالله رشد و تعالی ثمرۀ او خواهد بود. نکتۀ دومی که اشاره شد این بود تربیت خوب فرزند برای خود پدر و مادر هم آرامش را به دنبال دارد، حظ و بهره را برای آنها به دنبال دارد. وقتی پدر و مادری در مسیر تربیت فرزند خود موفّق عمل کنند، بعد میبینیم خود آنها هم حس رضایتمندی و آرامش دارند، زندگی آرامی دارند.
کلیدهای موفقیت والدین در تربیت فرزند
لازم است اشاره کنیم که اگر پدر و مادر بخواهند در این مسیر به وظایف خود عمل کنند، به چه کلید واژههای مهمی باید توجّه کنند. من اینجا میخواهم از سه کلید واژۀ مهم یاد کنم و اشاره کنم و بیان کنم، البتّه اینها بحثهای مفصّلی خواهد داشت که در جای خود باید به این موضوع پرداخته شود.
الف ـ هماهنگی بین والدین
اوّلین نکته این است در تربیت باید هماهنگی بین والدین وجود داشته باشد تا ما به آن اهداف تربیتی دست پیدا کنیم، تا إنشاءالله بتوانیم آن بندهپروری را محقّق کنیم. اگر این هماهنگی نباشد کار کُند پیش میرود، کار در یک شیب سختی قرار میگیرد.
ب ـ حاکم کردن عقل سلیم
نکتۀ دوم این است که روح حاکم بر تربیت باید یک عقل سلیمی باشد، فکر سالمی باشد و فکر سالم آن فکری است که پشتوانۀ آن شرع مقدّس باشد، عقلانیّت باشد، سیرۀ بزرگان باشد، نه از روی هوس. گاهی اوقات دیدید بعضی از پدر و مادرها روی فرزندان خود نامگذاری میکنند، بعد وقتی نگاه میکنیم، میبینیم یک نامهای عجیبی را روی این فرزند میگذارد، بعد میپرسیم این نام چه معنایی میدهد؟ میگوید این نام را دوست دارم.
وقتی نگاه میکنیم، میبینیم پشتوانۀ آن یک پشتوانۀ عمیق فکری یا شرعی یا سیرۀ بزرگان یا سیرۀ متشرّعین نیست، باید در تربیت فرزندان به این امر دقّت کنیم. اگر ما بخواهیم در تربیت فرزندان به آن موفقیّتی که نتیجۀ آن آرامش است، دست پیدا کنیم باید حتماً یک عقل سلیمی حاکم باشد.
ج ـ پایبندی به روشهای اصیل تربیتی
امّا نکتۀ سوم که نکتۀ مهمی هم است، اینکه ما در تربیت باید پایبند به روشهای اصیل تربیتی باشیم، نمیشود تربیت را بر مبنای تجربۀ فردی یا اینکه الآن دوست دارم اینطور رفتار کنم، عمل کنیم. چون تربیت بالاخره یک فرمولهایی دارد، روی آن سالیان سال کار شده است. شما میبینید از زمان حضرت آدم (ع) بزرگان ما، اندیشمندان ما، متفکّرین ما روی موضوع و مقولۀ تربیت کار کردند. به این دلیل است که آن کسی که متربّی است و قرار است تربیت شود، پیچیدهترین موجود عالم امکان است و لذا نمیشود این را لزوماً با یک تجربۀ شخصی، با یک دوست داشتن تربیت کنیم. حتماً این کار باید بر اساس یک فرمولهایی، روشهایی، اصولی، مبانی پیش برود و تربیت محقّق شود.
اگر ما به این سه نکتهای که عرض کردم توجّه کنیم، تربیت محقّق میشود و آن اهمّیّتی که ما برای تربیت گفتیم ارمغان آن خواهد بود. پس ما اوّل باید به هماهنگی توجّه داشته باشیم، دوم باید یک عقل سلیمی بر تربیت حاکم باشد و سوم باید آن روشها و اصول و مبانی تربیت را هم به خوبی بدانیم.
اگر در این مسیر با این سه شاخصۀ مهم و این اصل مهمی که عرض کردیم حرکت کنیم، میتوانیم فرزندانی تربیت کنیم که آنها اوّلاً آرامش را برای خود به ارمغان بیاورند و دوماً آرامش را برای ما پدران و مادران به ارمغان بیاورند. چون میدانید یکی از نیازهایی که ما امروز انسانها در طول دوران حیات خود بر این عالم خاکی داریم رسیدن به آرامش است و یکی از راههای دستیابی به آرامش تربیت نسل صالح است، تربیت نسل شایسته است، تربیت نسل دینی است. اگر این اتّفاق بیفتد قطعاً شما بدانید که ما پدران و مادران در یک آرامش خوبی قرار خواهیم گرفت.
3ـ آثار اجتماعی تربیت
در صورتی ضرورت و اهمّیّت تربیت فرزندان محقّق خواهد شد که ما در مسیر تربیت قوی و مستحکم و صحیح و درست قدم برداریم. چرا تربیت اهمّیّت داشت؟ اوّلاً برای خود متربّی و فرزندان ما آثار فردی داشت. دوم آثار خانوادگی برای خانواده داشت خصوصاً پدر و مادر. امّا سومین مورد از آثار تربیت برای جامعهای است که انسان در آن میخواهد زندگی کند.
میدانید انسانها یک موجودات اجتماعی هستند، نیاز به حضور در اجتماع و فعّالیّت اجتماعی دارند. لذا فرد وقتی که میخواهد در اجتماع قرار بگیرد، در مسیر یک زندگی اجتماعی قرار بگیرد، باید یک سری ملاکها و شاخصهها در او لحاظ شود، اخلاق او خوب باشد، مدیریت رفتاری داشته باشد، مدیریت خلقی داشته باشد، مدیریت کلامی داشته باشد، بالاخره اینها میتواند کمک کند به اینکه جامعه یک جامعۀ سالمی باشد.
اگر جامعه به مثابه یک بدن باشد، ما انسانها سلولهای این بدن را شکل میدهیم، ما افراد شکل میدهیم و لذا اگر این سلولها به تدریج آسیب ببینند، معیوب شوند، قطعاً به تدریج میبینیم بخشهایی از این بدن آسیب میبیند و به تدریج هر چه این سلولها بیشتر آسیب ببینند و تعداد آنها زیاد شود آسیبهای بیشتری را به جامعه میرساند، گاهی اوقات ممکن است این سلولهای آسیب دیده در یک بخشی از بدن باشد، ولی میبینید به نقطۀ دور بدن هم آسیب میرساند، آنجا را هم مختل میکند.
لذا وقتی ما بچّههای خود را به خوبی تربیت میکنیم، در اصل داریم زمینهای را فراهم میکنیم که یک جامعۀ مطلوبی شکل بگیرد، جامعهای که عاری از رفتارهای دور از اخلاق باشد، جامعهای که عاری از کلامهای ناپسند باشد، جامعهای که بتواند به واسطۀ این انسانها سرعت رشد خود و سرعت رسیدن به اهداف خود را بالا ببرد. پس این هم یک بُعد در تربیت است. یعنی وقتی تربیت صورت میگیرد، یکی از اهمّیّتهایی که ما در تربیت فرزند میبینیم یک جامعۀ مطلوب و فراهم شدن زمینۀ ایدهآل برای آن است که إنشاءالله شکل بگیرد.
4ـ شکلگیری پیوند عمیق انسان با خدا
چهارمین مورد از آثار تربیت این است وقتی ما فرزندان را به خوبی تربیت میکنیم، یک اصلاح رفتاری شکل میگیرد و یک نوع پیوند عمیقی بین انسان و خدا هم به ثمرۀ آن به وجود میآید، شکل میگیرد. لذا وقتی در رابطه با فرزندان تربیت دینی داشته باشیم، در اصل بندۀ خوب خدا را پرورش میدهیم، آن کسی که ارتباط خوبی با خدا دارد، آن کسی که پیوند خوبی با خدا دارد، آن کسی که میتواند به خوبی در مسیر بندگی خدا حرکت کند، این ثمرۀ آن تربیت است.
5ـ مراقبت از طبیعت و مخلوقات الهی
امّا پنجمین مورد از آثار تربیت نسبت به طبیعت است. چون میدانید ما انسانها نسبت به طبیعت هم مسئول هستیم و بایستی طبیعتی که در آن قرار داریم، مخلوقاتی که خدا آفریده است، جمادات، گیاهانی که آفریده است، ما از آنها به خوبی حفاظت کنیم و لذا وقتی انسانی را خوب تربیت میکنیم، یکی از فواید و خروجیها این است که از طبیعت بیشتر مراقبت میکند و از مخلوقات الهی بیشتر مراقبت میکند. زمین را پاکتر و سالمتر نگه میدارد، آسیبهایی که به طبیعت و جامعه و به نوعی فضای پیرامونی آن میرسد، کمتر خواهد شد.
پس ما از قِبل تربیت یک انسان میتوانیم آثار و فواید زیادی را به دست بیاوریم که بنده پنج مورد از این فواید را شمردم: 1- ارتباط بین او و خدا. 2- ارتباط بین او و خودش. 3- ارتباط بین او و خانواده. 4- ارتباط بین او و جامعه. 5- ارتباط بین او و طبیعت پیرامونی و محیط پیرامونی. همۀ اینها میتواند زمینه و بستری را فراهم کند که ما به آن هدف اصلی خلقت که زمینۀ بندگی انسانهای صالح و شایسته در روی زمین است را بتوانیم محقّق کنیم.
این مقاله بخشی از درسهای تربیت فرزند است که توسط استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین تراشیون در موسسه نورالمجتبی (ع) تدریس شده است